۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

دو قفس




در باغ پدرم دو قفس هست.در یکی شیری ست ،که بردگان پدرم از صحرای نینوا آورده اند ،در دیگری گنجشکی ست بی آواز.
هر روز سحرگاهان گنجشک به شیر می گوید: "بامدادت خوش، ای برادر زندانی ."

جبران خلیل جبران

هیچ نظری موجود نیست: